کتاب "شهید روز هشتم" پیرامون زندگی شهید محمد کچویی از مبارزین قبل از انقلاب و اولین رئیس زندان اوین پس از انقلاب که در 8 تیرماه 1360 در زندان اوین ترور و به شهادت رسید سرانجام به بازار کتاب رسید و برای خرید آن می توانید به سایت دیجی کالا در اینجا مراجعه نمائید.
این کتاب نوشته سید مهدی دزفولی در بهمن ماه 1395 در خانه کتاب رونمایی شده بود.
بعد از ساخت مستند گزارش چند قتل، از طریق افراد زیادی بازخوردهای متفاوت و بسیاری را کسب کردم. یکی از سوالات کلیدی این بود که سعید امامی، سرانجام شهید بود یا نفوذی؟
فکر میکنم بازخوانی جلسه تیرماه 1378 رهبری انقلاب با سران قوا و برخی از مقامات امنیتی و قضایی و سخنان ایشان، پاسخ مهم و مناسبی به این سوال باشد:
شنبه اوّل تیر 1378، پس از اقامه نماز جماعت، از ساعت 21:30 تا 24:15، جلسه سران سه قوه (آقایان خاتمی و ناطق نوری و محمد یزدی) و آیتالله هاشمی رفسنجانی (رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام)، با حضور آقایان یونسی (وزیر اطلاعات) و نیازی (رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح) و سه تن مسئولان پرونده، در حضور مقام معظم رهبری تشکیل شد. در این جلسه رهبری برخی رهنمودهای مهم در زمینه رسیدگی به این پرونده ارائه دادند. بخشی از بیانات ایشان و آقای خاتمی، رئیسجمهور، به شرح زیر است:
«مقام معظم رهبری: من یک مقدمهای عرض کنم. الان از لحاظ اطلاعاتی و فعالیت و جهاد اطلاعاتی کشور در یک وضعیت بسیار حساسی است. اگر آن را تشبیه به یک مسئله محسوس کنیم باید گفت قطار اطلاعات که خیلی هم مهم است از پیچ و گردنه سخت و حساسی در حال عبور است. اگر انشاءالله به فضل الهی، همچنانکه شواهد و قرائن تأیید میکند، با مهارت و خوبی از این گردنه عبور کنیم توفیقات خوبی خداوند متعال نصیب میکند. مسئولین کشور، رؤسای محترم قوا و آقایان که هستند خوب است که در جریان مسائل لازم این قضیه قرار گیرند. حل این قضیه را فراتر از یک مسئله اطلاعاتی که به آن مبتلا شدهایم میدانم. مسئله خیلی مهمتر است. دشمنان ما برای ما برنامهریزی کردهاند. زودتر و تهاجمی وارد شدهاند. موضع ما تدافعی است. مسئله بسیار مهم است. پیچیده و عمیق و وسیع است. اما اینکه به فضل پروردگار و هدایت اطلاعاتی دستگاه اطلاعات توفیق پیدا کرد که وارد آن بشود جزو مصادیقی است که امام رضوان الله تعالی علیه میفرمودند: "من دست قدرت الهی را میبینم در مسائل.". به آقای خاتمی گفتم شما آقایان را دعوت کنید. امروز به دلم شور افتاد که نکند دیر بشود. چون قضیه مهم است.
ببینید، قبای دشمن لای در گیر کرده، گوشهای از در دست ماست و او دارد جنجال میکند تا ما رهایش کنیم. هنر اطلاعاتی این است که نگذارید و مسئله را ثابت کنید. شبهه آقای هاشمی که چطور ممکن است سه چهار نفر بتوانند براندازی کنند دو جور قابل فرض است:
یکی اینکه چند نفر در اطلاعات نشستهاند تا اطلاعات را سرنگون کنند. یک فرض دیگر این است که یک سرویس اطلاعاتی و مغز متفکری دارد طراحی میکند برای براندازی. سه عنصر را پیدا کرده یا دوانده است. اگر این باشد همه اینها قابل فهم است.
من برایم مسئله حل شده است. البته چیزهایی هست که ممکن است محکمهپسند نباشد. یک محکمه داخل دل آدم است که آدم استفتا میکند. این یک قضیه کوچک و عادی نیست. شما کشف کنید یا نکنید، کسی را دستگیر کنید یا نکنید، مسئله برای من قطعی است. لکن، برای دستگاه اطلاعاتی این مهم است که این بخش را در بیاورد.
. بهنظرم میرسد تمام نیرو را باید روی صادق [مهرداد عالیخانی] متمرکز کنیم. [سید مصطفی کاظمی] را جذب کردهاند. اما صادق نفوذ کرده است. این نفوذی است. یکی از سررشتههایی که میتوانید جلو بروید این آقاست و خیلی مهم است. این تیپ کار که انجام داده، جمعآوری کرده، خانه امن و تشکیل نیرو در آلمان داده، این کار یک سرویس است. برای ما که این کارها را نکرده. پس برای یک سرویس کرده که باید بگردید دنبال آن.
آقای خاتمی: همانطور که جنابعالی فرمودید، این از الطاف خفیه الهی بود. اگر عنایت خود رهبری هم نبود این پیگیری به نتیجه نمیرسید و جدّیت شما حاصل اصرار و پیگیری شماست. باید قدردان بود. من هم مطمئن هستم که به نتیجه خوبی میرسد. پرونده قتلها را میتوان زود به نتیجه رساند و پرونده اطلاعاتی را که مهمتر است وزارت اطلاعات دنبال کند. هم بذرهایی که پاشیدهاند و شبکه مرتبطین اینها شناسایی شوند. البته یک پیشنهاد فوری برای افکار عمومی دارم چون همه دوستان و آقایان سئوالاتی میکنند، میگویند نکند او را کشته باشند.
مقام معظم رهبری: احتمال دارد به او برسانند که خودت خودکشی کن تا تو را به بیمارستان برسانند و ما ترتیب نجات تو را میدهیم بعد آنجا او را بکشند. این احتمال را اگر ضعیف هم باشد نباید نادیده بگیرند.
آقای خاتمی: افکار عمومی مهم است و عدهای دامن میزنند. خارجیها هم روی مسئله کار میکنند و بعضی رومهها هم میگویند. تردید هم هست. من نگرانم که نظام آسیب ببیند. خط قرمز ما شما (مقام معظم رهبری) هستید از افکار عمومی که باید مصون بماند.»
سیدمهدی دزفولی، فیلمساز از ثبت نام مستند «گزارش چند قتل» برای حضور در نهمین جشنواره مردمی فیلم «عمار» خبر داد.
به گزارش سایت خانه مستند و به نقل از خبرگزاری دانشجو، سیدمهدی دزفولی کارگردان و مستندساز درباره حضورش در نهمین جشنواره مردمی فیلم «عمار» گفت: مستند «گزارش چند قتل» درمورد بازخوانی قتلهای زنجیرهای در سال های ۷۷ و ۷۸ را برای حضور در جشنواره «عمار» در نظر گرفته ام.
وی افزود: در تاریخ انقلاب، واقعهای داریم که هنوز هم درباره آن شبهاتی در سطح جامعه وجود دارد که سال ۱۳۷۷ و ۷۸ و با ترور شهید لاجوردی شروع شد و سپس اتفاقات مربوط به وزارت اطلاعات، ترور شهید صیاد شیرازی، خودکشی سعید امامی و در نهایت حوادث کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ اتفاق افتاد.
دزفولی با بیان اینکه پژوهش این مستند ۶ ماه طول کشیده است، اظهار کرد: «گزارش چند قتل» در مدت زمان ۳۵ دقیقه به عنوان قسمت نخست از یک مجموعه مستندی تهیه شده است که به بازخوانی اتفاقات سال ۱۳۷۷ و ۱۳۷۸ میپردازد.
این کارگردان بیان کرد: مستند پرتره «وزیر فرهنگ» هم اثر دیگری است که در دست ساخت دارم. این اثر درباره سیدمحمد خاتمی تولید میشود که مراحل پژوهش و پیش تولید به پایان رسیده و ما هم اکنون وارد مرحله تولید شدهایم که تا اسفندماه سال جاری به پایان میرسد.
دزفولی تصریح کرد: مستند پرتره معمولا روی یک چهره تمرکز دارد؛ به طوری که مستند پرترهای سال گذشته در مورد آیت الله منتظری ساخته شد و موج خوبی در سطح جامعه ایجاد کرد.
وی در پایان سخنان خود گفت: مستند «وزیر فرهنگ» پس از پایان ساخت، برای نمایش در جشنوارهها و اکرانهای دانشگاهی درنظر گرفته شده است و امیدوارم این مستند به دلیل برخورداری از سوژه و موضوعی مهم، بازخورد خوبی داشته باشد.
نهمین جشنواره مردمی فیلم «عمار» ۶ تا ۱۶ دی ماه ۹۷ در سینما فلسطین تهران برگزار میشود و علاقمندان تا ۵ آذر ماه فرصت دارند آثار خود در سایت AmmarFilm.ir ثبت و تحویل دبیرخانه این جشنواره دهند.
13آبان 1365 هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در مقابل مجلس و به مناسبت سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران، سخنرانی ایراد کرد که ظرف مدت کوتاهی همانند بمب در جهان منفجر شد.
هاشمی پرده از مذاکراتی مخفیانه میان ایران و آمریکا برای تامین اسلحه ایران در جنگ با عراق برداشت و شایعات آن روزها را رسمیت داد که رابرت مک فارلین مشاور امنیت ملی ریگان، چند ماه قبل در خرداد 1365 به همراه هیاتی همانند الیور نورث و . به تهران سفر کرده بودند تا ارتباط ی میان آمریکا و ایران رسما و پشت پرده به بهانه تبادل سلاح مورد نیاز ایران آغاز شود.
آن روزها نشریه الشراع لبنان خبر از مذاکرات مخفیانه ایران و آمریکا در پشت پرده می داد و شایعاتی نیز در کشور شکل گرفته بود که تکذیب نمی شد. بعدها مشخص شد دو کانال یکی از طریق منوچهر قربانی فر( دلال اسلحه و عضو سابق ساواک و از عوامل پشتیبانی کوتای نوژه) و محسن کنگرلو (مشاور امنیتی میر حسین ) به بهانه تامین سلاح برقرار شده است و از طریق قربانی فر ایران با مقامات آمریکایی نیز ارتباط گرفته بودند و پول تبادل سلاح به حساب کنتراهای نیکاراگوئه که ضد انقلابیون این کشور بودند واریز می شد. در این میان پای افرادی همانند عدنان خاشقجی سعودی و برخی از مقامات امنیتی اسرائیلی هم به مذاکرات باز شد.
کانال دوم هم پس از بی نتیجه بودن مذاکرات و اجازه ندادن امام به دیدار مقامات ایرانی با مک فارلین در خرداد 1365 که به تهران سفر کرده بود، شکل گرفت. این کانال از طریق علی هاشمی (برادرزاده هاشمی رفسنجانی) با مدیریت محسن رضایی و فریدون وردی نژاد از آن طرف با ارتباط گیری آلبرت حکیم به پیش می رفت. این کانال نیز به دلیل افشاگری نشریه الشراع ناکام ماند.
پس از افشاگری این مذاکرات بمب ی در ایران و آمریکا منفجر شد. در ایران برخی از نمایندگان وقت مجلس دوم خواستار سوال از ولایتی وزیر وقت خارجه شدند که مذاکرات در چه سطحی و چه نحوی بوده است که با نهیب امام (ره) مواجه شدند و پرونده مسکوت ماند، اما در آمریکا به دلیل آگاهی نداشتن کنگره و سنا، دولت ریگان با چالش جدی مواجه شد و ریگان تا آستانه استیضاح پیش رفت و کمیته حقیقت یابی تشکیل شد.
رابرت مک فارلین در کمیته تاور و کمیته های موازی دیگر حاضر شد و ماه ها پاسخگویی کرد و حتی یک بار به دلیل فشار رسانه ها خودکشی کرد اما سرانجام پرونده به نتایج جالبی رسید و مک فارلین و الیور نورث از سمت های خود استعفا کردند.
همان ایام گمانه زنی هایی در رسانه ها مطرح شد که چگونه مذاکرات لو رفته است و چه اثری بر روابط ایران و آمریکا و سرنوشت جنگ ایران و عراق خواهد گذاشت؟ برخی ها از نقش امیرام نیر در مذاکرات گفتند که نفوذی اسرائیل بود و معتقد بودند اسرائیل به دلیل به خطر افتادن منافع خود مذاکرات را لو داده است. برخی ها از باند سیدمهدی هاشمی نزدیک به آیت الله منتظری نام بردند و برخی ها از دلالین اسلحه نام بردند. اما هر چه بود در کمیته تاور آمریکا مشخص شد برخی از چهره هایی ایرانی همانند و هادی نجف آبادی و . حضور داشتند و حرف هایی را از جانب خود و بدون اطلاعات مقامات ایرانی زده بودند. از جمله که به اعتراف مک فارلین در سال 2016 درباره انقلاب و امام خمینی(ره) حرف های تندی زده بود و قصد دور زدن مقامات و برقراری روابط ی داشتند. امیرام نیر مشاور شیمون پرز نیز چند ماه بعد از افشاگری مذاکرات به نحو مشکوکی در اسرائیل درگذشت و پرونده های وی مفقود شد.
سال 1395 حسن عباسی به دلیل اشاره به این مذاکرات و نقش حسن دادگاهی شد. اما در حکم صادره جدید برای وی، او از آن حرف های گفته شده تبرئه شده است. این حکم معنای این را نمی دهد که حرف های عباسی صحت داشته است و آن حرف های غیرمتعارف درباره انقلاب و امام خمینی را به مقامات آمریکایی گفته بود و مخفیانه مذاکرات را به پیش می برد؟ آیا نباید به دلیل آن حرف ها بازخواست و بازجویی شود؟ نتایج مذاکرات مخفیانه و برخی دیگر از مقامات ایرانی جز ضرر ایران و خراب شدن باب مذاکرات ی با غرب بود؟
حکم صادره برای عباسی زیر متن های دیگری هم دارد که این مورد صرفا یکی از آنهاست. .
یکصدوبیستونهمین برنامه سینما روایت، همزمان با سیوهفتمین سالگرد سقوط پرواز سی130 نیروی هوایی ارتش و شهادت چند تن از فرماندهان ارتش و سپاه به نقد و بررسی مستند «معمای سی130» ساخته سیدمحمدمهدی دزفولی اختصاص داشت. در این برنامه علاوه بر سیدمحمدمهدی دزفولی، کارگردان این اثر، محمدتقی فهیم منتقد سینما، سیدبشیر حسینی استاد دانشگاه و کارشناس رسانه، سیدناصر و سیدمهدی نامجو فرزندان شهید سیدموسی نامجو و محمدمهدی شیخصراف به عنوان مجری- کارشناس حضور داشتند. به گزارش «وطنامروز»، در ابتدای این نشست سیدمهدی دزفولی در سخنانی در ارتباط با چگونگی ساخت این اثر گفت: این مستند در سال 93 براساس دغدغه حاصل از مطالعه مصاحبههایی که در ارتباط با ماجرای سقوط هواپیمای سی130 در من بهوجود آمده بود، آغاز شد. ما سراغ چهرههای مختلفی رفتیم و موفق شدیم از آنها گفتوگو بگیریم ولی در زمینه اسناد و آرشیو با وجود مراجعه یک ساله به ارتش متاسفانه نتوانستیم از این طریق به نتیجه خاصی دست پیدا کنیم. دزفولی با اشاره به بازخوردهای مهمی که پخش این مستند در سال گذشته در پی داشته، اظهار کرد: پس از پخش این مستند در سال گذشته، بازخوردهایی از افرادی گرفته شده که به نوعی با این پرونده در ارتباط بودند و ما پیش از این به روایتهای آنها از این واقعه دسترسی نداشتیم. به همین خاطر تصمیم گرفتیم قسمت دوم این مستند را امسال کلید بزنیم تا بتوانیم با روایتهای جدیدتری از این کار آشنا شویم. دزفولی با اشاره به اهمیت پرداختن به چنین سوژههایی بیان کرد: بسیاری از ما میپرسیدند چرا سراغ این سوژه رفتیم. در حالی که بحث حضور نفوذیها در ارتش و نیروهای مسلح در سالهای ابتدایی انقلاب که در این مستند بازخوانی میشود، موضوع مهمی است. از سوی دیگر فرازونشیبی که در دوره جنگ بویژه در سالهای ابتدایی آن به واسطه این سانحه و شهادت چندتن از فرماندهان شاخص نظامی کشور رخ داد، یک نقطه مغفول واقع شده از تاریخ جنگ تحمیلی است که به نظرم باید به آن پرداخته میشد. در ادامه محمدتقی فهیم، منتقد سینما در سخنانی از وم پرداخت هنری به وقایع مهم تاریخ انقلاب برای ماندگارتر شدن این اتفاقات در ذهن مخاطبان گفت. وی همچنین با اشاره به موضوع مهمی که در این اثر برای نخستینبار به آن پرداخته شده است، اظهار کرد: فیلم خیلی زود وارد بحث نفوذ در نیروهای مسلح میشود، هر چند این موضوع اهمیت بالایی دارد ولی نباید تبدیل به سوژه محوری و اصلی فیلم میشد، چرا که سوژه اصلی این مستند باید واقعه سقوط هواپیما باشد. مخاطبی که تشنه شنیدن اطلاعاتی تازه در ارتباط با این پرونده است، نمیتواند در این اثر به پاسخ بسیاری از سوالاتش درباره این ماجرا دست پیدا کند. در ادامه این نشست سیدبشیر حسینی، استاد دانشگاه و کارشناس رسانه در سخنانی در ارتباط با این اثر گفت: به نظر من در این اثر با وجود نقاط ضعفی که همچون همه آثار ممکن است در آن وجود داشته باشد، تکمضرابهای ارزشمند و کمنظیری وجود دارد که یکی از مهمترین آنها اشاره به بحث نفوذ از زبان چهرههای شاخص نهضت آزادی است. خطی که در چند سال گذشته بسیاری از رسانههای بیگانه سراغ آن رفتهاند، تخریب کلیت جریان انقلاب با اسم نفوذ است. خطی که پیشبینی ما برای ادامه آن بویژه در ایام دهه فجر، پرحجمتر شدن آن توسط رسانههای بیگانه است که اگر در مواجهه با آن نتوانیم در روایتهای خودمان صریحتر و پیشدستانهتر به موضوعات بپردازیم، در این موضوع از آنها شکست خواهیم خورد. حسینی با بیان ضرورت به نتیجه رساندن پروندههای مهم تاریخ انقلاب اظهار کرد: ما در 40 سالگی انقلاب نیاز داریم خودمان روایت بحرانها و وقایع مهم انقلاب را داشته باشیم و برای نسل جدید بازگو کنیم، البته امیدواریم این موضوعات و پروندهها چه در واقعیت و چه در عرصه مستند به یک سرانجام مشخص برسد و ناتمام باقی نماند، چرا که بسیاری از اتفاقات مهم تاریخ انقلاب هنوز به شکل پروندههایی ناتمام و نامشخص باقی مانده است. (+)
روز یکشنبه 8 مهرماه 1397 از ساعت 17 الی 19 جلسه نمایش و بررسی مستند معمای C130 ساخته سید مهدی دزفولی، در سالن اسوه واقع در پیچ شمیران تهران، ابتدای خیابان بهار جنوبی برگزار می شود.
برنامه تحت عنوان سینما روایت است و حضور برای علاقمندان آزاد است.
این مستند پیرامون سقوط مشکوک هواپیمای فرماندهان ارتش و سپاه در 7 مهرماه 1360 و بررسی ابعاد مختلف آن است.
فروش DVD مستند گزارش چند قتل، پیرامون قتلهای زنجیره ای سال ۱۳۷۷ و سعید امامی در کتابفروشی کیهان تهران آغاز شده است. علاقندان برای تهیه این مستند می توانند به این کتابفروشی واقع در خیابان انقلاب بین فخررازی و دانشگاه مراجعه نمایند.
شماره های تماس کتابفروشی کیهان: ۶۶۴۰۳۴۷۹
کتاب فروشی صفحه سفید (وابسته به انتشارات صفحه سفید، ناشر کتاب شهید محمد کچویی) در ضلع شمالی میدان فلسطین تهران پلاک ۹ گشایش یافت. علاقمندان برای خرید کتاب شهید روز هشتم، پیرامون زندگی و زمانه شهید محمد کچویی می توانند به این کتابفروشی مراجعه نمایند.
از روزهای آینده نیز توزیع این کتاب توسط پخش ققنوس آغاز می شود.
همچنین علاقمندان برای پیگیری صفحه انتشارات صفحه سفید در اینستاگرام می توانند اینجا را کلیک نمایند.
طرح قرآنیان از مهرماه سال ۱۳۹۷ آغاز شد و با جمعی پنج نفری بر اساس دغدغه ای شخصی که چند روز یکبار یک آیه قرآن را تصویری (موشن گرافیک) کنیم کار را شروع کردیم.حالا هشت ماه میگذرد و برای ادامه کار نیاز به کمک مالی است. اگر دوست داشتین اطلاعات بیشتر را بدانید و در این بهار قرآن که ماه رمضان است کمکی کنید اینجا را کلیک کنید. ممنونم
با سلام و احترام
از امشب ضبط پادکست های صوتی تاریخی را شروع کردم و امیدوارم کانال جدید و خوب ارتباطی برای بیان مطالب تاریخی و ناگفته شده به علاقمندان باشد.
اولین پرونده مربوط به بررسی پرونده جاسوسی و نفوذ سیدمحمد رضا سعادتی در سال 1357 و 1358 است که می توانید از اینجا و اینجا این فایل را گوش کنید و نظرات خود را درج نمائید.
حدود دو هفته قبل بود که بی بی سی فارسی، در گزارش کوتاهی خبر داد که به سراغ یکی از افرادی در آلمان رفته است که در سال 1391 در گزارش "کلوب ترور" که از شبکه اول سیما پخش شد، ادعا شده بود یکی از افرادی بوده است که در ترور دانشمندان هسته ای ایران نقش داشته است. این فرد از ایران خارج شده و زنده است و مشخص شد که بی گناه دستگیر شده بود!
این فرد مازیار ابراهیمی نام دارد که می گوید او را بر اساس یک گزارش کاملا غلط در سال 1391 دستگیر کردند و تحت فشار و شکنجه مجبور شد اعتراف اجباری کند که او و چندین نفر دیگر در ترور دانشمندان هسته ای ایران نقش داشته اند! بعدها در گره خوردن پرونده با انفجار پادگان ملارد کرج در پائیز سال 1390 و پرونده حسن تهرانی مقدم، اطلاعات سپاه هم پایش به این پرونده باز می شود و مشخص می شود این افراد بی گناه دستگیر شده اند و ارتباطی به آن پرونده نداشته اند!
ین افراد به مرور از سال 1393 تا 1395 آزاد می شوند و امروز علی ربیعی سخنگوی دولت رسما اعلام کرد که از آن ها دلجویی شده بود و اصل ماجرای اتفاق افتاده صحیح است!
اما سوالات اصلی حالا که دولت موضع رسمی خود را اعلام کرده است، اینطور در ذهن ایجاد می شود؟
1- چرا وزارت اطلاعات وقت و مسئولین پرونده وقتی با علم اینکه می دانستند این افراد صد در صد بی گناه هستند قصد پرونده سازی و اعدام آنها را داشتند؟ صرفا به این بهانه که تحت فشار هستند و باید از وزارت اطلاعات اعاده حیثیت کنند؟ آیا نمی توان شک کرد که نقشه دیگری در میان بوده و هدف این بوده است که رد پای برخی ها پاک شود و سر و ته پرونده به هم دوخته شود و عده ای بی گناه اعدام شوند و پس از آن بگویند پرونده مختومه و تمام شد و صدایی هم از کسی در نیاید و مقصرین اصلی هم هیچگاه یافته نشوند؟
2- رد پاها و شبهات در ترور حسن تهرانی مقدم چه بود که قرار بود با علم بی گناه بودن این افراد در این پرونده هم، آنها باز مقصر جلوه داده شوند و اعدام شوند و سپس پای اطلاعات سپاه به پرونده گشوده شود؟ آیا همه اینها اتفاقی بوده است؟
3- چه کسانی در وزارت اطلاعات در جریان ترورها بودند و می دانستند با مختومه کردن احمقانه این پرونده، عاملین اصلی ترورها محفوظ می مانند؟ این سوال کلیدی است.
4- از سال 1391 که این گزارش (کلوب ترور) پخش شد تا همین امسال، همواره سوال این بود که این افراد چه کسانی هستند و چرا دیگر از آنها خبری منتشر نشد و خبر اعدام یا آزادی و . آنها منتشر نشد تا اینکه سرانجام امسال این گزارش بی بی سی فارسی پخش شد. وزارت اطلاعات وقتی از سال 91 متوجه بی گناهی این افراد شد آیا سعی کرده است به دنبال مقصرین اصلی برود؟ مقصرین اصلی در گرا دادن اشتباه به این پرونده را دستگیر و محاکمه کردند؟ آیا متوجه خسارت عظیم وارده بوده و هستند؟ اینها سوالات مهمی است که بی جواب مانده و باید به دنبال جواب آنها باشیم.
چه کسانی خواستند بی گناهان در این پرونده درگیر و اعدام شوند و مقصرین اصلی یافته نشوند؟ آن کسان کلید مهمی در این پرونده هستند.
رونن برگمن رومه نگار سرشناس اسرائیلی در سال 1397 با بی بی سی فارسی مصاحبه کرد و پیرامون کتاب اخیرش درباره مصاحبه با مئیر داگان رئیس سابق موساد افشاگری کرد که موساد در ترور دانشمندان هسته ای ایران و ترور حسن تهرانی مقدم در سال 1390 نقش داشت. چه کسی میخواست آدرس اشتباه نفوذیان بدلی موساد را به وزارت اطلاعات و سران کشور بدهد؟
تاکنون دو کتاب نوشته من به بازار نشر وارد شده است و در دسترس می باشد.
چنانچه برای خرید و مطالعه آنها، دسترسی آسانی ندارید و علاقمند به تهیه آنها هستید می توانید برای تهیه کتاب "شهید روز هشتم" پیرامون زندگی و زمانه شهید محمد کچویی (از مبارزین پیش از انقلاب و اولین رئیس زندان اوین پس از انقلاب) و بررسی پرونده جاسوسی محمدرضا سعادتی(نفر دوم سازمان مجاهدین خلق و اولین دستگیر شده امنیتی پس از انقلاب در اردیبهشت ماه 1358) و اعدام تیمسار معدوم احمد مقربی در سال 1356، اینجا را کلیک نمائید.
همچنین برای تهیه کتاب نقد و بررسی حجاب شرعی در عصر پیامبر نیز می توانید اینجا و یا اینجا را کلیک نمائید.
در ماه های آینده نیز دو کتاب به امید خدا به زیور طبع آراسته خواهد شد که لینک دسترسی خرید به آن ها نیز متعاقبا در وبلاگ قرار خواهد گرفت.
مستند "داستان ناتمام یک حزب" به نویسندگی و کارگردانی سید مهدی دزفولی جمعه 7 تیرماه 1398 ساعت 21 از شبکه افق سیما پخش خواهد شد. این مستند که بازخوانی حادثه تروریسی 7 تیرماه 1360 می باشد به 10 سال فعالیت های حزب جمهوری اسلامی نیز می پردازد.
برای مشاهده این مستند در سایت فیلیمو می توانید اینجا را کلیک نمائید.
مشاهده در سایت تلویبیون (+)
نقد حجاب شرعی در عصر پیامبر را سال 1392 نوشتم و انتشارات نظری منتشر کرد و حالا در سایت و اپلیکیشن طاقچه موجود می باشد. گمان می کنم برای دوستانی که دسترسی راحتی به کتاب ندارند و به دلیل گران شدن کاغذ، تهیه کتاب براییشان سخت است، تهیه این کتاب از طریق این سایت و اپلیکیشن ساده تر و بهتر باشد.
برای تهیه این کتاب می توانید اینجا را کلیک کنید.
دو شب قبل مستند بهتان از شبکه بی بی سی فارسی پخش شد که ساخته آقای حسین باستانی سردبیر این شبکه است. حسین باستانی خود زمانی گویا طلبه حوزه بوده است و بعدها وارد صنف رومه نگاران شد و به نگارش مقالات و مطالب انتقادی روی آورد.
اساس مستند بر بحث اخلاقی قبح بهتان در اسلام هست و اینکه جمهوری اسلامی در موارد عدیده ای به مخالفین خود بهتان های غیر اخلاقی و. زده است تا آنان را بی آبرو کند و برای رهبران جمهوری اسلامی هم مساله اخلاق چندان مطرح نیست و حتی به ظاهر احکام حلال و حرام دین را به نفع خود مصادره می کنند تا جمهوری اسلامی بقا پیدا بکند.
اما چند نکته درباره این مستند جالب است که توجه به آنها را باید جدی گرفت:
1- این مستند تقریبا به مسائل روز نمی پردازد و مساله اصلی آن برای 20 سال به قبل است و مساله روز آن صرفا یک مورد و آن هم خانم مسیح علینژاد هست که در حد کوتاهی به آن اشاره می کند و گویی هدف اصلی پرونده قتل های زنجیره ای و سعید امامی بوده است که نسبتا زمان زیادی را به آن می پردازد و خیلی بی ربط تر از قسمت های دیگربه آن وارد می شود و سطحی از آن عبور می کند. ( این را در کنار بخش های دیگر همانند بخش خاطرات عبدالکریم سروش، خاطره از مصدق و خاطره خانم علینژاد بگذاریم با معنا می شود.)
این نکته اساسی هم مورد توجه باشد که بسیاری از حرف های بریده شده از سخنان امام خمینی و یا ایت الله ای اساسا مصداق صحیحی ندارد. مثلا سخنان امام در مرداد 1360 زمانی بیان شده است که بعد از قیام مسلحانه مجاهدین است و در آن شرایط درباره حفظ جان یک مسلم و یا مساله جاسوسی بیان شده و ربطی به زمان های عادی ندارد.
در مورد ایت الله ای نیز مصداقی بیان نشده است.
در مورد فکت آوردن از افراد بی ربط نیز مستند قابل تامل وارد شده است. به عنوان نمونه امیر حسین طاهرخان هیچگاه یک مدیر جمهوری اسلامی نبوده، بلکه دردوره یک فعال رسانه ای حامی وی بود که به سرعت نیز طرد شد، سایت وی صلح نیوز نیر در سال 1393 فیلتر شد و اساسا این فرد و حرف هایش هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت و فرد جدی نبوده است. حالا چرا بی بی سی فارسی باید به سخنان یک چنین فرد گمنامی استناد کند؟ از این هم بگذریم که وی هیچگاه سردبیر نشریه شهروند امروز نبود و اساسا شهروند امروز رسانه ای اصلاح طلب با سردبیری محمد قوچانی بود و در سال 1387 نیز توقیف شد!!!
2- بی بی سی فارسی برخلاف ادعای خود در رعایت اخلاق در موارد متعددی از جمله مورد آقای سعید طوسی در سال 1395، کاملا بی اخلاقی کرد و باعث یک بهتان بزرگ به یک چهره شد که هیچگاه نیز اثبات نشد بلکه در دادگاه رسمی خلاف آن اثبات شد. با این بحث صدور حکم کاری فعلا ندارم اما در این بحثی نیست که کار بی بی سی فارسی بر خلاف نسخه خود، یک بی اخلاقی بزرگ بود و رسانه هایی همانند صدای آمریکا و بی بی سی نیز بارها به روش های غیر اخلاقی متوسل شده اند.
3- اینکه چرا یک رسانه به سرعت باید به مساله ای به ظاهر اخلاقی به بهانه های ی و تاریخی ورود کند خود قابل تامل است. قطعا سطح ظاهری این مستند یک بحث اخلاقی است و عمق آن ربطی به این موضوع ندارد و دغدغه و هدف بی بی سی مساله ای دیگر است که به نظرم پرونده قتل های زنجیره ای و رسیدگی به اتهامات متهمین آن بوده است که در ماه های اخیر بعد از 20 سال باز جنجالی شده است.
4- کار رسانه، بازی با افکار مخاطب خود است و این را فراموش نکنیم. بی بی سی خود در موارد زیادی اخلاق را رعایت نکرده است پس نشان می دهد دغدغه اخلاق زیاد برای او مطرح نیست و مساله اش چیز دیگری بود که به صورت اجمالی به آن اشاره کردم.
30 آبان ماه 1397، مناظره ای میان آقایان مصطفی ایزدی (نویسنده کتاب فقیه عالیقدر)، مجتبی لطفی(از اعضای دفتر آیت الله منتظری و مسئول بخش اطلاع رسانی این دفتر)، و عباس سلیمی نمین ( مورخ و پژوهشگر) پیرامون بیت آیت الله منتظری و حوادث دهه 60 برگزار شد که فیلم آن را در سایت آپارات و همچنین سایت تجربه ایرانی بارگذاری کردم.
برای مشاهده این مناظره که به تدریج منتشر می شود می توانید اینجا و اینجا و اینجا و اینجا را مشاهده نمائید.
به گزارش سوره سینما، یکصدوبیستونهمین برنامه سینماروایت که دهمین قسمت از فصل جدید این برنامه نیز بود، همزمان با سیوهفتمین سالگرد سقوط پرواز سی-۱۳۰ نیروی هوایی ارتش و شهادت چند تن از فرماندهان ارتش و سپاه به نقد و بررسی مستند «معمای سی-۱۳۰» ساخته سیدمحمدمهدی دزفولی اختصاص داشت. در این برنامه علاوه بر سیدمحمدمهدی دزفولی کارگردان این اثر، محمدتقی فهیم منتقد سینما، سیدبشیر حسینی استاد دانشگاه و کارشناس رسانه، سیدناصر و سیدمهدی نامجو فرزندان شهید سیدموسی نامجو و محمدمهدی شیخصراف به عنوان مجری – کارشناس حضور داشتند.
پروندهای که هیچگاه وضعیت آن مشخص نشد
در ابتدای این نشست سیدمهدی دزفولی در سخنانی در ارتباط با چگونگی ساخت این اثر گفت: این مستند در سال ۹۳ براساس دغدغه حاصل از مطالعه مصاحبههایی که در ارتباط با ماجرای سقوط هواپیمای سی۱۳۰ در من به وجود آمده بود، آغاز شد. ما به سراغ چهرههای مختلفی رفتیم و موفق شدیم که از آنها گفتگو بگیریم ولی در زمینه اسناد و آرشیو با وجود مراجعه یک ساله به ارتش متاسفانه نتوانستیم از این طریق به نتیجه خاصی دست پیدا کنیم.
وی افزود: ما در مجموع توانستیم با ۵ یا ۶ نفر از افراد مطلع از این پرونده از جمله خلبان و گروه پروازی حاضر در آن سانحه که خدا رو شکر، سلامت مانده بودند، گفتگو کردیم اما نتوانستیم با برخی از چهرههای کلیدی ارتش در آن دوره که در حال حاضر هم مسئولیت دارند، گفتگو کنیم. این در شرایطی است که این پرونده برخلاف بسیاری از پروندههای اینچنینی که در نهایت به یک نتیجه مشخص میرسد، هیچگاه درباره آن نه گزارشی رسمی منتشر شد و نه پروندهای درباره آن در دسترس است.
قسمت دوم «معمای سی-۱۳۰» در راه است
دزفولی با اشاره به بازخوردهای مهمی که پخش این مستند در سال گذشته در پی داشته، اظهار کرد: پس از پخش این مستند در سال گذشته، بازخوردهایی از افرادی گرفته شده که به نوعی به این پرونده در ارتباط بودند و ما پیش از این به روایتهای آنها از این واقعه دسترسی نداشتیم. به همین خاطر تصمیم گرفتیم تا قسمت دوم این مستند را امسال کلید بزنیم تا بتوانیم با روایتهای جدیدتری از این کار آشنا بشویم.
وی ادامه داد: ممکن است برخی از بخشهای قسمت اول این مستند برای مخاطبان ناقص باشد و یا شبهاتی داشته باشد و سعی ما بر این است که در قسمت دوم این نقاط را پوش بدهیم. برای مثال برخی از خانوادههای شهدای این حادثه مثل خانواده شهید فکوری، به دلیل شبهاتی که در ارتباط با این حادثه وجود داشت، در ابتدا نسبت به ساخت این مستند خوشبین نبودند و حاضر به مصاحبه نبودند اما زمانی که بازخوردها را دیدند و متوجه شدند که قرار است تا به شکل جدی به موضوع پرداخته شود، علاقمند شدند که مصاحبه کنند.
بازخوانی حضور نفوذیها در نیروهای مسلح در سالهای ابتدایی انقلاب
دزفولی با اشاره به اهمیت پرداختن به چنین سوژههایی بیان کرد: بسیاری از ما میپرسیدند که چرا به سراغ این سوژه رفتیم. در حالی که بحث حضور نفوذیها در ارتش و نیروهای مسلح در سالهای ابتدایی انقلاب که در این مستند بازخوانی میشود، موضوع مهمی است. از سوی دیگر فراز و نشیبی که در دوره جنگ به خصوص در سالهای ابتدایی آن به واسطه این سانحه و شهادت چندتن از فرماندهان شاخص نظامی کشور رخ داد، یک نقطه مغفول واقع شده از تاریخ جنگ تحمیلی است که به نظرم باید به آن پرداخته میشد.
وی خاطرنشان کرد: ما تا به حال اثری را ندیدم که در ارتباط با مسئله نفوذ در نیروهای مسلح در سالهای ابتدایی انقلاب ساخته شده باشد و ما سعی کردیم در این اثر یک بازخوانی کلی از این موضوع مهم داشته باشیم که امیدوارم ادامهدار شود و ما بتوانیم تحقیق و پژوهشمان در این زمینه را تکمیل کنیم.
گلایه فرزند شهید نامجو از نامشخص ماندن وضعیت پرونده سقوط سی-۱۳۰
در ادامه این برنامه سیدناصر نامجو فرزند بزرگتر شهید سیدموسی نامجو وزیر اسبق دفاع جمهوری اسلامی ایران که در حادثه سقوط پرواز سی-۱۳۰ نیروی هوایی ارتش ایران در سال ۱۳۶۰ همراه با تعدادی از فرماندهان نظامی دیگر به شهادت رسیده بود، در سخنانی با تقدیر از کارگردان اثر برای انتخاب این سوژه، اظهار کرد: به نظرم یکی از نکات مثبت این مستند مراجعه و استفاده آقای دزفولی از نظرات افراد مختلف است که شاید در حال حاضر در طیفهای مختلف ی جای بگیرند.
فرزند شهید نامجو در ادامه با ذکر خاطراتی از زندگی شهید نامجو و سختیهای حضور او به عنوان وزیر دفاع در سالهای ابتدایی جنگ تحمیلی گفت: متاسفانه به بسیاری از این موضوعات پرداخته نشده است و هنوز هم برای ما سوال است که چرا ماجرای پرونده سقوط این هواپیما برای رسیدن به نتیجهای مشخص، پیگیری نشد.
همچنین سیدمهدی نامجو دیگر فرزند شهید نامجو نیز در این مراسم در سخنانی گفت: این واقعه یک تکه از پازل اتفاقات دهه ۶۰ است که در تاریخ ایران نقش مهمی داشته است که تاکنون در مستندی به آن پرداخته نشده بود و این اتفاق ارزشمندی است.
وی نیز با ذکر خاطراتی از حضور موثر شهید نامجو در سالهای ابتدایی جنگ از حضور ایشان به همراه گروهی از دانشجویان دانشگاه افسری در دفاع مقدماتی از شهر خرمشهر گفت. واقعهای که به گفته او در میان دیگر وقایع جنگ کمتر به آن اشاره میشود.
ضرورت پرداخت هنری به وقایع مهم تاریخ انقلاب اسلامی
در ادامه محمدتقی فهیم منتقد سینما در سخنانی با اشاره به وم پرداخت هنری به وقایع مهم تاریخ انقلاب برای ماندگارتر شدن این اتفاقات در ذهن مخاطب، گفت: بعید میدانم در هیچ جای دنیا تاریخ چهل ساله یک کشور تا این اندازه فراز و فرود داشته باشد؛ موقعیتهایی که میتواند دستمایههای ساخت آثاری جذاب در سینمای ایران شود. ولی متاسفانه این اتفاق نمیافتد، ولی باز هم در این میان باید از مستندسازان تقدیر کرد که به سراغ چنین موضوعاتی میروند که سینمای ما از آن غافل است.
وی افزود: بسیاری میگویند این اتفاقات کمتر برای مردم بیان میشود ولی من خلاف این نظر را دارم و معتقدم که دلیل ماندگار نشدن برخی از موضوعات در حافظه تاریخی مردم، بیتوجهی به هنر و بیان نشدن این موضوعات در قالب یک اثر هنری است. چرا که آنجایی یک موضوع در حافظه تاریخی ثبت میشود که در فرم هنری ارائه شود؛ برای همین هم هست که در این زمینه از سینما انتظارات زیادی وجود دارد.
«معمای سی-۱۳۰» به سوالات مخاطبش پاسخ نمیدهد!
فهیم با اشاره به موضوع مهمی که در این اثر برای اولین بار به آن پرداخته شده است، اظهار کرد: مستندساز در این اثر به سراغ چند سوژه رفته است که مهمترین آنها بحث خود هواپیما است. به همین خاطر تیتراژ ابتدایی کار که موسیقی تاثیرگذاری هم روی آن گذاشته شده، ارزشمند و اثرگذار شده است.
وی افزود: اما فیلم خیلی زود وارد بحث نفوذ در نیروهای مسلح میشود، هر چند که این موضوع اهمیت بالایی دارد ولی نباید تبدیل به سوژه محوری و اصلی فیلم میشد، چرا که سوژه اصلی این مستند باید واقعه سقوط هواپیما باشد. مخاطبی که تشنه شنیدن اطلاعاتی تازه در ارتباط با این پرونده است، نمیتواند در این اثر به پاسخ بسیاری از سوالاتش درباره این ماجرا دست پیدا کند.
این منتقد سینما خاطرنشان کرد: با این همه فیلم ریتم و ضربآهنگ خوبی برخوردار است که به نسبت بسیاری از آثار گفتگو محوری که در حال حاضر در سینمای مستند ما تولید میشود، ارزشمندتر است. هر چند که بهتر بود برای مثال فیلمساز برخی از گفتگوهایش را از چهرههای حاضر در این حادثه در همان محل سقوط هواپیما میگرفت که هم جذابیت بصری کار بالاتر میرفت و هم جنبه مستند بودن کار قوت میگرفت.
تکمضرابهایی شاخص که «معمای سی-۱۳۰» را متفاوت میکند
در ادامه این نشست سیدبشیر حسینی استاد دانشگاه و کارشناس رسانه در سخنانی در ارتباط با این اثر گفت: به نظر من در این اثر با وجود نقاط ضعفی که همچون همه آثار ممکن است در آن وجود داشته باشد، تک مضرابهایی ارزشمند و کمنظیری وجود دارد که یکی از مهمترین آنها اشاره به بحث نفوذ از زبان چهرههای شاخص نهضت آزادی است.
وی افزود: اما نکتهای که در این میان باید به آن اشاره کرد این است که اگر پیش از این و برای مخاطبان دهه ۵۰ و ۶۰ از موضوعاتی همچون نفوذ صحبت میکردیم و مخاطب با آن ارتباط میگرفت، در دوره فعلی و با مخاطب دهه ۷۰ و ۸۰ که درگیر فرامتنهایی تازه شده است، باید به هوشمندی به مراتب بیشتر به تولید محتوا در ارتباط با این موضوعات پرداخت.
وم مقابله جدی با روایتهای نادرست رسانههای بیگانه از تاریخ انقلاب
این کارشناس رسانه ادامه داد: خطی که در چند سال گذشته بسیاری از رسانههای بیگانه به سراغ آن رفتهاند، تخریب کلیت جریان انقلاب با اسم نفوذ است. خطی که پیشبینی ما برای ادامه آن به ویژه در ایام دهه فجر، پرحجمتر شدن آن توسط رسانهها بیگانه است که اگر در مواجهه با آن نتوانیم در روایتهای خودمان صریحتر و پیشدستانهتر به موضوعات بپردازیم، در این موضوع از آنها شکست خواهیم خورد.
حسینی با بیان ضرورت به نتیجه رساندن پروندههای مهم تاریخ انقلاب اظهار کرد: ما در چهل سالگی انقلاب نیاز داریم که خودمان روایت بحرانها و وقایع مهم انقلاب را داشته باشیم و برای نسل جدید بازگو کنیم؛ به همین خاطر هم هست که من آثاری همچون «معمای سی-۱۳۰» که شجاعانه به این قبیل موضوعات میپردازند را میپسندم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: البته که امیدواریم این موضوعات و پروندهها
چه در واقعیت و چه در عرصه مستند به یک سرانجام مشخص برسد و ناتمام باقی
نماند. چرا که بسیاری از اتفاقات مهم تاریخ انقلاب هنوز به شکل پروندههایی
ناتمام و نامشخص باقی مانده است. اتفاقی که متاسفانه این روزها در ارتباط
با برخی از پروندههای دیگر نیز در حال تکرار است. (+)
«نظامالدین قهاری، از دوستان نزدیک دکتر کاظم سامی، در سال ۷۸ به نشریه «پیام هاجر» گفته بود که «قاتل، همسر سامی را در اتاق دیگری حبس میکند اما او پس از یک ساعت با شکستن شیشه اتاق خود را رها میکند و شوهرش را که غرق در خون بوده، به بیمارستان میرساند.» او موقعیت مکانی قتل را هم چنین توصیف کرده بود: «از آنجا که خانه دکتر سامی در طبقه بالای مطب بوده، همسرش با شنیدن فریادهای او به اتاق مطب میرود که با سر شکافتهشده دکتر مواجه میشود.»
روایتی دیگر هم از قتل کاظم سامی وجود دارد. گفته میشود که نخستین ضربه قاتل هنگامی به سر او وارد شد که روی دسته کاغذهای نسخه خم شده بود و احتمالا مشغول نوشتن نام و مشخصات و نوع بیماری قاتل بوده است. قاتل از این فرصت استفاده کرده و ابتدا از جلو ضربهای به سامی وارد کرده است و سپس پشت صندلی رفته، از پشت گردن او را محکم گرفته و چهار ضربه به سر او زده است که به هر دو نیمه جمجمه و مغز اصابت کرده و جراحات شدیدی وارد کرده است. سامی برای دفاع از خود دستش را بالای سر برده و بهاینترتیب دست او هم زخمی شده و پیش از آن که از پای درآید، دو بار فریاد زده است.
از مبارزه تا وزارت
اما کاظم سامی که بود و چرا در چنین روزی در مطبش به قتل رسید؟ دکتر کاظم سامی، نخستین وزیر بهداشت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و رهبر جنبش انقلابی مردم ایران (جاما) بود. هنگامی که به دلیل طولانیشدن فعالیتهای زیرزمینی، بسیاری از فعالان ی قادر به ادامه فعالیت نبودند و نهضت مقاومت ملی به مرور از میان رفته بود، او هستهای از جوانان و دانشجویان را برای روز مبادا حفظ کرد و با ایشان جلسات متعدد برگزار میکرد تا روح مبارزه علیه نظام پهلوی زنده نگه داشته شود. سامی همچنین پیش از انقلاب مسئولیت ارتباط و سازماندهی دانشجویان مقیم خارج از کشور را بر عهده داشت. او همچنین در کانون نشر حقایق اسلامی به مدد فعالیتهای دکتر شریعتی راهی تقریبا مشابه کوششهای دینی بازرگان و طالقانی و همفکرانشان را در تهران پی گرفت و همواره در تلاش بود تا همان مبانی فکری بازرگان، یعنی معرفی اسلام اصیل، متکی بر آزادی و عدالت را مستقر کند.
از همین منظر بود که تعدادی از شخصیتها از جمله سامی از جلسات کانون به نهضت خداپرستان سوسیالیست و سپس جنبش انقلابی مردم ایران (جاما) پیوستند. جناح رادیکال حزب مردم ایران در نخستین کنگره این حزب در خرداد سال ۴۲ طرح مبارزه قهرآمیز با رژیم و تغییر مشی جبهه ملی را بهوسیله دکتر کاظم سامی و دکتر حبیبالله پیمان مطرح کردند که با مخالفت اکثریت روبهرو شدند و در نخستین کنگره حزب مردم ایران مورد قبول قرار نگرفت. از این رو کار مخفی این گروه برای پایهگذاری جنبش انقلابی مردم ایران (جاما) آغاز شد. جاما در سال ۴۲ تأسیس شد و به جذب نیرو و گسترش فعالیتها پرداخت و بهسرعت اکثر جوانان حزب مردم ایران و بعضی دیگر از فعالان وابسته به جبهه ملی در تهران و چند شهرستان جذب آن شدند و با هدف براندازی نظام سلطنتی فعالیت کردند.
با پیروزی انقلاب، سامی بهعنوان وزیر بهداری در کابینه مهندس بازرگان به فعالیت پرداخت. دکتر سامی نخستین وزیر بهداری بعد از انقلاب بود که ضمن قبول این پست، مسئولیت حدود ۳۰ واحد درمانی دیگر را بر عهده گرفت و به ادغام واحدهای مشابه و کاهش بوروکراسی و حذف مخارج زائد پرداخت. ۲۳ تیر سال ۵۸ (پنج ماه پس از انقلاب) دکتر سامی، وزیر بهداری دولت موقت، طرح «طب ملی» را در اجتماع مدیران بهداریهای سراسر کشور که در شهر مشهد برگزار شده بود اعلام کرد که به موجب آن هزینه دکتر، دارو و درمان همه ایرانیان از سوی دولت تأمین و تأسیس بیمارستان غیر دولتی غیر قانونی میشد. این طرح، مراجعه داوطلبانه مردم به مطب خصوصی پزشکان را در ساعات غیر اداری منع نمیکرد. در مقدمه طرح آمده بود که تندرستی و درمان رایگان حق مردم است. دکتر قبل از استعفای دولت موقت در ۱۴ آبان سال ۵۸ چندین بار استعفای خود را به خاطر نارساییها و کمبودها و دخالتهای بیمورد، تقدیم مهندس بازرگان کرده بود که در نهایت چند روز زودتر از ۱۴ آبان استعفا داد و مورد پذیرش دولت بازرگان قرار گرفت. دکتر سامی در ۵ بهمن سال ۵۸ در نخستین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران نامزد شد که با نتیجهای ضعیف نفر ششم انتخابات شد. پس از آن در ۲۴ اسفند سال ۵۸ وارد کارزار انتخابات نخستین دوره مجلس شد و با کسب آرای مورد نیاز توانست بهعنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شود. سامی پس از پایان دوره نخست مجلس شورای اسلامی تا پایان عمر هیچ مسئولیت یای نداشت.
در دامگه مرگ
سامی در نهایت در آذر سال ۶۷ در مطب خود به قتل رسید. اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش درباره روز واقعه گفته است: «ساعت هفت صبح به مجلس رسیدم. در جلسه علنی قبل از دستور، مرگ دکتر سامی را تسلیت گفتم. در مطبش توسط شخص ناشناسی با چاقو ترور شده و پس از انتقال به بیمارستان و کارگر واقعنشدن معالجات فوت کرده است. رسانههای خارجی با شیطنت به گونهای صحبت میکنند که نظام را متهم به قتل او کنند. آیتالله منتظری هم پیام مفصلی به پدرش دادهاند.»
هاشمی در نطق پیش از دستور مجلس گفته بود: «قتل ناجوانمردانه آقای دکتر سامی را به خانوادهشان تسلیت عرض میکنم. آقای دکتر سامی از نمایندگان دوره اول مجلس و وزیر بهداری جمهوری اسلامی پس از انقلاب بودند. از نیروهای انتظامی و اطلاعات و امنیت بهطور جدی میخواهیم که این قتل مشکوک را حتما پیگیری کنند که کشف بشود، چون در این جریان سرنخ یک شیطنتی به چشم میخورد.»
خبرگزاری جمهوری اسلامی روز ۲۵ آذر سال۶۷ به نقل از علیاکبر محتشمیپور، وزیر کشور، خبر داد که محمود جلیلیان قاتل کاظم سامی بوده و در حمام «برلیان» اهواز خودکشی کرده و مرده است. وزیر کشور وقت گفت که قاتل زمانی که کاظم سامی مسئولیت هلال احمر را بر عهده داشت، از این سازمان اخراج شده بود.
همچنین هاشمی در خاطرات روز ۱۱ آذر نوشته است: «آقای محتشمی تلفنی اطلاع داد که قاتل دکتر سامی را دستگیر کردهاند و مجددا اطلاع داد که شناخته شده ولی فراری است و دستگیر نشده است.»
به عبارت دیگر دو هفته پیش از مصاحبه محتشمیپور، رد پای قاتل سامی کشف شده بود اما آنچه هاشمی به ماجرای قتل سامی افزوده، از خاطرات روز شنبه ۲۷ اسفند قابل برداشت است: «آقای اردبیلی گزارش داد که در پزشکی قانونی در صحت ادعای خودکشی قاتل دکتر سامی تردید به وجود آمده و احتمال این که باندی بودهاند و او را کشتهاند و کشتهاش را حلقآویز کردهاند، وجود دارد. قرار شد پیگیری شود تا حقیقت مکشوف گردد.»
قهاری، دوست دیرین سامی و عضو شاخص جاما هم در گفتوگویی گفته بود: «این پرونده (قتل سامی) هنوز باز است و قتل خود قاتل هم مسئلهدار بود. به دلیل این که قاتلی که خودش را دار زده بود، قبلا کشته شده بود، قاتل هفتتیر داشت و راحتتر میتوانست خودش را بکشد تا این که دار بزند و طناب پاره شود و دوباره گره بزند.»
قهاری همچنین در گفتوگو با مجله «پیام هاجر» درباره تردیدهای مربوط به خودکشی قاتل سامی گفته بود: «قاتل هیچ سابقه آشنایی قبلی با دکتر نداشته است. آن موقع گفتند به دلیل این که دکتر سامی، اوایل انقلاب قاتل را از جمعیت هلال احمر پاکسازی کرده، او هم انتقام گرفته است اما این پاکسازی مربوط به دکتر سامی نبود. ایشان ریاست عالیه داشت و پاکسازی را گروه دیگری انجام میداد. این شخص دوباره به کار دعوت میشود و توسط مدیریتهای بعدی باز هم پاکسازی میشود. پس مسئله شخصی نمیتواند باشد، چون دیگران بیشتر و به طور مستقیم در پاکسازی او دست داشتند.»
محتشمی، وزیر وقت کشور، قاتل سامی را محمود جلیلیان معرفی کرده است؛ شخصی که در سال۱۳۵۹ زمانی که دکتر سامی ریاست سازمان هلال احمر را بهعهده داشت، از این سازمان اخراج شده بود. برخی مقامات وقت اعلام کردند که انگیزه قتل، شخصی و انتقامجویانه بوده است. همچنین اعلام شد که قاتل تعادل روانی نداشته است.
اکبر اعلمی، نماینده پیشین مجلس که در آن زمان معاون مدیر کل امور انتظامی وزارت کشور بوده، با دیدن پرونده سامی، شش شبهه را در آن میبیند. بهگفته او مقامات قضایی و مسئولان امنیتی و انتظامی قاتل سامی را یک «بیمار روانی» دانسته بودند که خود را حلقآویز کرد. به هر حال در قتل دکتر سامی هنوز هم ابهام وجود دارد و چند نکته در این پرونده مشخص نیست؛ نخست آن که انگیزه معلوم نیست و از سوی دیگر نحوه مرگ قاتل هم مشخص نیست.»
راستی در سوابق مشترک عضویت سامی و میرحسین در گروه نخشب چه رازی است؟ و سامی از گذشته میرحسین چه ها می دانست که همچنان بعد از 31 سال ناگفته مانده است؟
سال 1394 در نشریه نسیم بیداری پرونده ای کار شد درباره سازمان مجاهدین خلق به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس سازمان که اکنون می توانم لینک تهیه نشریه را در اینجا قرار بدهم.
برای مطالعه مطالب من و مطالب دیگر دوستان و دانلود فایل پی دی اف نشریه می توانید اینجا را کلیک نمائید.
بالاخره مستند بیگانه های آشنا بعد از 8 ماه تلاش و پیگیری، امشب بعد خبر شبانگاهی ساعت 22 از شبکه 3 سیما پخش میشه.
فروردین و اردیبهشت ماه امسال که رفتیم لرستان و خوزستان فکر نمی کردم ساخت این مستند انقدر انرژی و زمان ببره اما خدا رو شکر بالاخره تلاش ها نتیجه داد و امیدوارم کار خوبی از آب در اومده باشه و مخاطب خوشش بیاد.
مستند روایت متفاوتی از سیل ابتدای امسال هست و ارتباطی هم با شهادت حاج قاسم سلیمانی داره.
اگر این مستند رو امشب نتونستین ببینید از فردا لینکش داخل تلویبیون رو اینجا قرار میدم.
نیکی کریمی شاید جوان ترین کارگردان زن مطرح سینمای ایران باشد که از سال 92 وارد کارگردانی سینمای ایران شده است و تاکنون چند فیلم سینمایی را نیز تولید کرده، اما قطعا فیلم "آتابای" متفاوت ترین و شاید بهترین فیلمی است که او تاکنون ساخته است. فیلم در یکی از روستاهای اطراف خوی می گذرد جایی که نویسنده و بازیگر اصلی فیلم هادی حجازی فر در آنجا متولد شده است و کل فیلم تقریبا به زبان آذری است. در یک کلام فیلم یک عاشقانه آرام است اما عاشقانه ای که برای مخاطب حس نزدیکی ایجاد نمی کند. عاشقانه ای که بیشتر روشنفکرانه است و حس یک شهروند متوسط و یا متوسط رو به پائین در خوی نیست و بیشتر حسی روشنفکرانه دارد. اما بازی ها تا حد زیادی قابل قبول است. بازی هادی حجازی فر و جواد عزتی تحسین برانگیز است و بازی سحر دولتشاهی نیز قابل قبول است.
آتابای به عنوان شخصیت اصلی فیلم در سودای عشق گذشته و کنونی خود است اما نمی تواند صریح ابرازش کند، زمانی هم که ابراز می شود باز در آخر فیلم شاهد هستیم که به وصالش نمی رسد و ناکام می ماند. اما این شخصیت همچنان نکات مغفولی دارد که در فیلم خیلی به آن پرداخته نمی شود. گذشته اش، اینکه به چه دلیل قاطعی از تهران به اطراف خوی برگشته و . خیلی مشخص نیست.
اینکه خوی و روستای اطرافش به عنوان محل فیلمسازی انتخاب شده و گاهی ارجاعی هم به مقبره شمس تبریزی می شود از ظرایف جالب فیلم است. و اینکه یک مرد معمار در گذشته عاشق شده و بعد از سال ها و زمانی که وارد میان سالی شده است باز هم عاشق می شود و این بار هم به عشقش نمی رسد حس خوبی را در مخاطب ایجاد می کند اما فیلم منقطع می ماند و تمام می شود. کاش فیلم ادامه ای هم داشت و حس را بیشتر درگیر می کرد اما در هر حال به نظر نگارنده آتابای فیلم قابل قبولی است و شخصا اگر قرار باشد به آن نمره ای بدهم از 10 نمره 6 را به آن می دهم.
اینکه نیکی کریمی می تواند در فضاهای مختلف و با شخصیت های مختف، به عنوان یک زن فیلم بسازد از نکات قابل توجه کار اوست و امیدوارم که در آینده شاهد کارهای بهتر و قوی تری از او باشم.
یادداشت هایی که در چند پست منتشر می شود نقدها و تحلیل های کوتاه من از فیلم های جشنواره فیلم فجر امسال (جشنواره سی و هفتم) است که تصمیم گرفتم در اینجا هم منتشر کنم که بماند و بعدا نیز بتوانم به آن ها رجوع کنم یا دوستان علاقمند هم در جریان قرار بگیرند.
فیلم "روز بلوا" سوژه ی خوبی دارد. سوژه ای که شاید باور نمی شد که بهروز شعیبی بخواهد به آن ورود کند. فساد در جمهوری اسلامی و در بین شخصیت های به ظاهر معتبر و سرشناس نظام. ورود به چنین مقوله و موضوعی قابل توجه است و خوب، اما وقتی عمق پیدا نمی کند باعث می شود که موضوع هم به خوبی منعقد نشود و فیلم به نتیجه مطلوب نرسد.
ناخواسته درگیر فساد مالی برادرش می شود و جلوتر که می رود متوجه می شود پدر همسرش و خود همسرش نیز درگیر این فسادها هستند و از اعتبار و آبروی او در جامعه سو استفاده شده است. جوان به دنبال برخورد با این فساد است و حتی سعی می کند تا انتهای پرونده برود اما پرونده به جای منطقی ختم نمی شود. نهایتا به کمک یک جوان آشنا با اینترنت و هک کامپیوتر می تواند به اطلاعات مالی شرکت پدر همسرش دسترسی پیدا کند و واقعیت را به قوه قضائیه اطلاع دهد. اما فیلم در همین جا به پایان می رسد. نه از بعد ماجرا چیزی می بینیم نه منطق اقتضا می کند که یک نفر در ظرف چند روز با کمک یک جوان بتواند چنین فسادهایی را آشکار و رسانه ای کند و این به نظرم از ضعف های فیلم است.
اینکه یک کارگردان ارزشی جسارت پرداختن به این پرونده ها را دارد از نکات قابل توجه و خوب است اما چرا این فیلم به نکات عمیق تر نمی پردازد و در یک سطح رها می شود به نظرم از عیوب کار است. وقتی قرار است به مسائل کلان پرداخته شود ای کاش به عمق بریم و کار در یک سطح رها نشود. ارتباط منطقی اجزا، کشش داستان، رسیدن به نقطه مشخص که حس مشترک بین مخاطبین ایجاد کند که آها حالا به جای خوبی پرداخته شد و منطقی بود مهم هست. با اینکه فیلم روز بلوا فیلم ارزشمندی است اما لااقل از دید من این ایجاد حس مشترک بین بینندگان فیلم برای فیلم رخ نداده است و باعث شده فیلم رها شود بدون آنکه به سرانجام ماجرا برسیم.
در کل اگر بخواهم به این فیلم از 10 نمره ای بدهم نمره من به آن 7.5 خواهد بود. امیدوارم که متوجه فساد و اهمیت آن در نظام جمهوری اسلام باشیم و تصمیم بگیریم جدی تر و بهتر و عمیق تر به آن بپردازیم و سر سری از کنار آن عبور نکنیم. ورود سینماگران به این عرصه هم ارزشمند است اما کاش حضوری جدی تر و دقیق تر باشد و شاهد ساخت فیلم های بیشتر با چنین موضوعاتی باشیم.
درباره این سایت